از حشاشین دیروز تا تروریستهای کراواتی
تاریخ انتشار: ۶ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۶۶۱۷۶۹
ترور یا آدمکشی سیاسی پدیده نوظهوری نیست. گرچه این اصطلاح از قرن ۱۸ میلادی پا به میدان ادبیات سیاسی جهان گذاشت اما به یقین، در دورههای مختلف تاریخ، از جمله تاریخ صدر اسلام و تاریخ حیات امامان معصوم، قابل ردیابی است. طرح ترور پیامبر اسلام توسط قبیله قریش، ترور حضرت علی(ع) توسط خوارج و ترور امام حسن(ع) توسط امویان از جمله نمونههای بارز ترور است که مطالعه آن در تحلیل وقایع روز میتواند مفید و مؤثر باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بعد از اقدام تروریستی اخیر دولت آمریکا علیه ایران که به شهادت سردار قاسم سلیمانی منجر شد؛ و هر روز هم یکی از مقامات آمریکایی، به مشارکت در این ترور اذعان میکنند، شاید برای بسیاری از مردم جهان که تحت تایر القاهای رسانهای قرار دارند، قدیمیترین اقدام تروریستی که در ذهن وجود دارد، حمله انتحاری گروه افراطی القاعده به برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی در شهر نیویورک در تاریخ ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ باشد. البته حتی اگر این واقعه، نمایشی سازماندهیشده از سوی دولت وقت آمریکا برای تولید دشمن فرضی و در نتیجه از سر گرفتن ماجراجوییهای جدید این کشور در مناطق مختلف جهان بهویژه خاورمیانه قلمداد شود، باز هم نقطه عطفی در نظریهپردازیهای ترور است.
پیش از هر سخنی باید گفت که ترور (Terror) کلمهای فرانسوی هممعنای آدمکشی، ترس زیاد، عامل وحشت، رعب و هراس است و به کسی که برای رسیدن به هدف خود کسی را غافلگیرانه بکشد یا در جامعه وحشت و هراس ایجاد کند، تروریست گفته میشود.
ریشه تاریخی ترور در دوران مدرن به قرن هیجدهم و ظهور «ژاکوبنها» -یکی از انجمنهای فعال در مجلس فرانسه- برمی گردد که با دیدگاهی افراطی و البته توهم توطئه، تمام کسانی را که به عنوان مخالفان جمهوری و آزادی دستگیر میشدند، با گیوتین که اختراع همان دوره بود، اعدام میکردند. بدین ترتیب، درجریان انقلاب فرانسه که هدف آن جدایی از نظام سلطنت بود، نیم میلیون انسان از دم تیغ گذشتند. براساس مقاله اعدام انقلابیون، کلمه ترور برای نخستین بار در همین دوره بار سیاسی پیدا کرد. برای همین هم این مقطع تاریخی را به عنوان عصر ترور نامگذاری کردهاند.
از ترور با عنوان قتل سیاسی هم یاد میشود، چون ناظر به اهداف سیاسی و کسب قدرت از طریق حذف رقیب سیاسی است. ترور همچنین با هدف تضعیف جامعه، سرنگونی نهادها و حکومتهای مستقر و ایجاد تغییرات سیاسی انجام میشود. شاید براساس همین اهداف است که مفهوم ترور دولتی ظهور کرده است که طی آن، دولتها و حکومتها، مخالفان سیاسی خود را در کشوهای دیگر از میان برمی دارند.
ترور و اسماعیلیان الموتدر زبان انگلیسی هم کلمه Assassin به معنای آدمکش و تروریست به کسی اطلاق میشود که با اهداف و عقاید خاصی که از نظر خود مثبت است به قتل فرد یا افرادی دست مییازد. ریشه کلمه اساسین به فرقه شیعی اسماعیلیان نزاری به سرکردگی حسن صباح برمیگردد که بعد از جدایی فکری از اسماعیلیان مصر در قرنهای ششم و هفتم هجری در مناطقی از ایران قدرت گرفتند که پایگاه آنها قلعهای بزرگ و مستحکم در الموت واقع در قزوین امروزی بود.
بنا به گفته فرهاد دفتری، نویسنده مقاله «حشیشیه» در دانشنامه جهان اسلام، در منابع مختلف یکی از عناوین خصمانه که اسماعیلیان را با آن صدا میزدند؛ «حشیشیه» یا «جماعت حشیشیه» به معنای جماعت مصرفکننده حشیش بوده است که به طور خاص به اسماعیلیان نزاری که از الموت برای انجام مأموریت اعزام میشدند، اطلاق میشد. در منابع لاتینی و اروپایی از اسماعیلیان با عنوان اساسینی، اسیسینی و هی سیسینی یاد میشود که در نهایت اصطلاح آشناتر «اساسین» رواج یافت. همین واژهسازی باعث شد که در زبانهای اروپایی کلمه Assassin در معنای آدمکش به کار رود که هنوز هم رایج است.
افسانه پرتکراری که درباره فداییان اسماعیلی شنیده شده آن است که این گروه پیش از اقدام به ترور شخصیتهای مهم از جمله خلفای عباسی، حشیش مصرف میکردند که در مقاله حسن صباح منتشر شده در دایره المعارف اسلامی این ادعا مستند شناخته نشده است.
شاید برای تفکیک ترور یا اساسین (Assassin) از انواع قتلها مؤلفههایی وجود داشته باشد که مهمترین آن خشونت و غافلگیری است. با درکی نسبی از مفهوم ترور، مصادیق آن را در دورههای مختلف در تاریخ شرق و غرب جهان میتوانیم جستوجو کنیم. از ترور شاهان، رهبران، و نظامیان گرفته تا شخصیتهای فکری و فرهنگی موثر در جامعه مصداق های متنوع از ترور است.
در این میان اگر دوره تاریخی صدر اسلام و دوران حیات امامان معصوم را محور بررسی قرار دهیم؛ میبینیم که علاوه بر حضرت محمد (ص) به عنوان آورنده این دین، تعدادی از دنبالکنندگان راه و مکتب ایشان هم در معرض ترور قرار گرفتند.
ترور پیامبر اسلام (ص)منابع تاریخی موید آن است که چند بار به جان پیامبر اسلام سوء قصد شد. یکی از معروفترین و پرتکرارترین حوادث، ترور پیامبر قصد ترور توسط قبیله قریش (یکی از معروفترین قبایل عرب که پیامبر اسلام هم از این قبیله بود) است که در سال سیزدهم بعثت رخ داد.
در این مقطع، مردم یثرب -که بعد از مهاجرت پیامبر اسلام بدان شهر، مدینةالرسول نامیده شد- پیمانی با پیامبر (ص) بستند و دعوت ایشان را لبیک گفته، اسلام آوردند. وقتی مردم قریش از پیمان پیغمبر با یثربیان مطلع شدند، ضد ایشان همداستان شده و در دارالنّدوه (محلی برای مشورت روسای قریش در امور مهم)، گرد آمدند تا در این باره مشورت کنند.
بعضیها عقیده داشتند که باید محمد(ص) را محبوس کرد. بعضی دیگر میگفتند او را از شهر بیرون میکنیم. گروهی دیگر میگفتند باید او را کشت. بنا به متن کتاب تاریخ سیاسی اسلام نوشته حسن ابراهیم حسن، «سرانجام بنا شد هر یک از قبایل قریش جوانی چالاک و شجاع از میان خود انتخاب کرده، جوانان قبایل با شمشیرهای برهنه یکباره بر محمد(ص) هجوم برند و هر کدام ضربتی بزنند و خونش را بریزند، تا خون او بر قبایل مختلف تقسیم شود و (بنیعبد مناف تیرهای معروف از قبیله قریش که نسب پیامبر به آن برمیگشت) نتوانند با آنها بجنگند.»
گفته میشود، وقتی پیامبر اکرم (ص) از قصد قریش خبر یافتند به نزد ابوبکر رفتند و موضوع را با او در میان گذاشته و گفتند: خدا به من فرمان داده از مکّه مهاجرت کنم. ابوبکر در این سفر سخت و پرمخاطره، پیامبر را همراهی کرد. از سوی دیگر، پیامبر به علیبنابیطالب (ع) گفته بودند که آن شب بر بستر او بخوابد. حضرت علی (ع) هم این خواسته پیامیر را اجرایی کردند. قریشیان علی (ع) را در بستر او دیدند و بدین ترتیب پیامبر از ترور قریشیان نجات یافت و توطئه آنها علیه پیامبر خنثی شد. این شب در منابع تاریخی جدید با عنوان لیلةالمبیت شناخته میشود.
یکی دیگر از وقایعی که در جریان آن به جان پیامبر اسلام سوء قصد شد، مربوط به سال سوم هجری است که طی آن یکی از مسلمانان دو نفر را به اشتباه کشته بود. بر اساس پیمان دوستی که بین مسلمانان و یهودیان بنینضیر (نام یکی از طایفه های یهود مستقر در مدینه) منعقد شده بود، طرفین باید در پرداخت دیه مقتولان شرکت میکردند. برای همین پیامبر (ص) نزد یهودیان رفت تا برای پرداخت دیه آن دو نفر از آنها کمک بخواهد. قول دادند که طبق پیماننامه، سهم خود را از دیه، پرداخت کنند.
یکی از یهودیان گفت: «هرگز محمد را چنین آسان به دست نخواهید آورد.» در آن لحظه پیامبر (ص) به همراه تعدادی از اصحاب و یارانش در کنار دیوار یکی از خانههای یودیان نشسته بود. یکی از یهودیها گفت: چه کسی میتواند از بالای این خانه سنگی بر سر او انداخته، ما را از دست او راحت کند؟ یکی از یهودیان به نام عمرون جحاش پذیرفت. این را حسن ابراهیم حسن در کتاب تاریخ سیاسی اسلام میگوید.
پیامبر (ص) از طریق الهام از قضیه اطلاع یافت و از جای خود برخاست و بدون آنکه به کسی حرفی بزند، راه مدینه را در پیش گرفت. بر اساس تصریح منابع تاریخی، این توطئه یهودیان برای قتل پیغمبر عامل جنگ مسلمانان و یهودیان شد که به جنگ بنینضیر معروف است.
ترور علی بن ابیطالب(ع)علی بن ابیطالب (ع) اولین امام شیعیان و چهارمین خلیفه اهل تسنن هم ترور شد و متأسفانه این ترور باعث شهادت آن امام شد. ماجرای ترور ایشان بدین قرار است که در سال ۴۰ هجری، سه تن از خوارج (گروهی از سپاه امام علی(ع) که در جریان جنگ صفین که علی (ع) را متهم به کفر کردند و علیه او شوریدند. به دلیل خروج علیه خلیفه مسلمین، خوارج نامیده شدند.)، برای قتل علی(ع)، معاویة بن ابوسفیان و عمرو بن عاص همپیمان شدند. اما علی (ع) در شب ۱۹ رمضان همان سال عبدالرحمنبن ملجم یکی از این خوارج با شمشیر زهرآلود ترور شد و در شب جمعه ۲۱ رمضان سال ۴۰ هجری به شهادت رسید.
ترور بیولوژیک؛ روشی نوظهور؟گرچه به کار بردن اسلحه، عنصر جداییناپذیر از مفهوم ترور و اساسا یکی از مؤلفه های اصلی در شناسایی مصادیق ترور است اما شاید با توجه به تغییر روشهای به کار گرفته در ترورها، لازم است تعریف کلیتر «حذف فیزیکی رقیب» را محور قرار دهیم. با همین تعریف است که به راحتی میتوان به مصادیق «بیوتروریسم» هم وارد شد؛ اصطلاحی که حداقل در دو دهه اخیر بر سر زبان ها افتاده است؛ روشی که از طریق انتقال ویروس، میکروب و سموم اقدام به ترور صورت میگیرد.
یکی از معروفترین موارد بیوتروریسم در دوران معاصر مربوط به یاسر عرفات -رییس پیشین تشکیلات خودگردان فلسطین- است که با تکیه به یافتههای یک آزمایشگاه سوییسی ادعا شد این شخصیت مهم در سال ۲۰۰۴ در اثر سم ترور شده و از دنیا رفته است؛ چون در بدن، لباس و حتی خاکی که در آن دفن شده بود، مقادیر قابل توجهی مواد رادیواکتیو وجود داشته است. البته همچنان شبهههایی پیرامون این ادعاها وجود دارد.
در چند سال اخیر در ایران هم تعدادی از مسئولان، از نماینده مجلس گرفته تا فعالان سیاسی ادعا کردهاند که هدف ترور بیولوژیک دشمن قرار گرفتهاند که بررسی صحت و سقم این ادعاها، موضوع این گزارش نیست، اما نکته حایز اهمیت آن است که حتی اگر بیوتروریسم هم مانند ترور یک مقوله نسبتا نوین باشد، ترور شخصیتهای مهم سیاسی و فکری از طریق سم یک روش باسابقه و مدتدار در طول تاریخ بوده است.
ترور امام حسن (ع) با سممعروفترین حادثه تاریخی که در این تقسیمبندی میگنجد، شهادت حسنبنعلی (ع) - دومین امام شیعیان- است که داستان آن را بارها شنیدهایم. در ماه صفر سال ۵۰ هجری، معاویهبن ابوسفیان -خلیفه اول امویان-، امام حسن مجتبی (ع)، را با همکاری جعده، دختر اشعثبن قیس همسر امام مسموم و به شهادت رساند. البته بنا به تایید تاریخ یعقوبی، امام حسن در ساعات آخر عمرشان در صحبتی که با برادرشان امام حسین (ع) داشتند، بر این موضوع تأکید کرده بودند که پیشتر چندبار به ایشان سم تجویز شده بود اما هر بار از دام توطئه و ترور نجات پیدا میکردند تا اینکه در آخر توسط همسرش ترور شدند.
احمدرضا خضری، نویسنده کتاب تاریخ تشیع، معتقد است: با آنکه امام حسن علیهالسلام بر اساس پیمانی که با معاویه بسته بودند از حکومت کنار گرفتند اما تحمل وجود ایشان برای دولت اموی (دومین خلافت اسلامی بعد از ظهور حضرت محمد(ص)) سخت بود. چون میتوانستند در رهبری شیعیان موثر باشند، بهویژه زمانی که معاویه تصمیم گرفت فرزند خود یزید را به عنوان جانشین خود مطرح و خلافت را در خاندانش موروثی کند. در چنین شرایطی معاویه تصمیم گرفت امام حسن (ع) را از سر راه خود بردارد.
البته آن طور که از منابع تاریخی شیعه برمیآید، در تاریخ اسلام ترور بیولوژیک تنها محدود به امام حسن (ع) نبود و امام علی بن حسین ملقب به سجاد و زینالعابدین در ۵۷ سالگی توسط ولید بن عبدالملک خلیفه اموی مسموم شدند. همچنین امام محمدبن علی بن حسین ملقب به باقر پنجمین امام شیعیان در ذیالحجه سال ۱۱۴ هجری در دوران خلافت هشام بن عبدالملک اموی به وسیله سمی که به دست ابراهیم بن ولیدبن عبدالملک به ایشان خورانده شد به شهادت رسیدند. البته درباره نحوه شهادت امامان چهارم و پنجم شیعیان تردیدهای تاریخی هم وجود دارد.
همچنین امام موسی بن جعفر ملقب به کاظم -امام هفتم شیعیان- در سال ۱۸۳ هجری در دوران خلافت هارون الرشید خلیفه عباسی زندان سندی بن شاهک در بغداد مسموم شدند. علیبن موسی الرضا (ع) نیز در سال ۲۰۳ هجری در ۵۵ سالگی توسط مأمون دیگر خلفیه عباسی مسموم شده و به شهادت رسیدند.
نگاه اسلام به ترور؟در زبان عربی کلمات ارهاب (ترسانیدن)، اغتیال (پنهانی کسی را از پای درآوردن) و اهراق (خونریزی) معادل ترور گرفته میشود. البته معروفترین کلمه عربی در معنای ترور، «فتُک» است، به معنای شخصی که از غفلت دیگری استفاده و او را فریبکارانه میکشد. در اصطلاح فقهی نیز ترور را مترادف با مفهوم محاربه میدانند و آن را عمل مسلحانه تعریف میکنند که به منظور ایجاد رعب و وحشت در بین عموم مردم است.
روایتها و احادیثی از قول امامان معصوم دالّ بر نفی ترور و از میان بردن دشمنان از این طریق وجود دارد. برای مثال گفته میشود در دوران حیات امام صادق (ع)، فردی به حضرت علی (ع)، جسارت کرد. یکی از یاران امام صادق گفت: اگر اجازه دهید در کمین او نشسته و او را با شمشیر میکشم. اما امام یار خود را از ترور فرد دشنامدهنده منع کرده و صراحتا اشاره کرده بودند که این عمل ترور است و رسول خدا از ترور نهی کرده است. گفته میشود، همین حدیث بیانگر آن است که اسلام به طور مطلق با ترور مخالف است و در هر شرایطی آن را منع میکند. برخی فقها حتی با ریختن سم در آب کفار و دشمنان هم مخالفت کردهاند. در اسلام نه تنها به ترور توصیه نمیشود، بلکه اسلام آن را به عنوان امری ناپسند و مذموم ممنوع و محکوم کرده است.
شیعه ترور را تحریم میکندداود فیرحی -پژوهشگر اندیشه سیاسی اسلام- در مقاله «دفاع مشروع، ترور و عملیات شهادتطلبانه در مذهب شیعه» میگوید: فقه شیعه به غیر از وضعیت دفاعی، اعم از شخصی و دفاع از کیان اسلام و موجودیت جامعه اسلامی، هر گونه تعرض به غیر مسلمانان را تحریم میکند. در نتیجه هیچ یک از منابع شیعه از مفهوم ترور به طور ایجابی سخن نگفتهاند، بلکه ترور یا فتک از جمله اقدامات ممنوعی است که فرهنگ دفاعی شیعه با آن مواجهه سلبی دارد.
همانطور که گفته شد ردیابی نمونههای ترور و اقدامات تروریستی در برهههای مختلف تاریخ امکانپذیر است، یکی از مهمترین و حساسترین مقاطع تاریخ ایران عصر مشروطه است که بررسی و احصاء مصادیق ترورهای موفق یا ناموفق این دوره محور گزارش دیگری در ایسنا است که بهزودی منتشر خواهد شد.
برای تهیه گزارش بالا از منابع زیر استفاده شده است:
-فرهنگ دوسویه علوم سیاسی؛ عباسعلی مهاجری
-تاریخ سیاسی اسلام؛ حسن ابراهیم حسن
-تاریخ تشیع؛ احمدرضا خضر
-تاریخ خلفا (از رحلت پیامبر تا زوال امویان)؛ رسول جعفریان
-ترور از دیگاه اسلام؛ محمدعلی میرعلی
-اسلام و مسئله ترور؛ مرتضی شیرودی
-ترور از نگاه فقه؛ عبدالکریم عبدالهی و رمضان عباسپور
-تروریسمزدایی فقهی از اسلام؛ فاطمه رحمانی و احمد مرادخانی
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: ترور حشاشین حسن صباح حضرت محمد ص ترور بیولوژیک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۶۶۱۷۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا کشوری مثل مصر سریال حشاشین را ساخت؟
پژوهشگر جریانهای اسلامی میگوید مصر به خاطر مصرف داخلی و مخالفت با اسلام سیاسی و آمادگی جهان اسلام به این سریال پرداخت. بعید هم نیست در آینده به دیگر جریانها و فرقهها بپردازند و ما با اسلام سیاسیهراسی مواجه شویم. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نشست نقد و بررسی سریال حشاسین با حضور حجتالاسلام مهدی فرمانیان استاد تمام دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی، حجتالاسلام سید علی بطحایی مدیر کل پژوهش دانشگاه ادیان و مذاهب، فرقهشناس و پژوهشگر جریانهای اسلامی و مهدی علمی دانشور استادیار ادیان شرق دانشکده ادیان و مذاهب برگزار شد.
بطحایی بحث خود را با موضوع جریان های فکری مصر آغاز کرد و گفت: سریال حشاشین نسل جدید را درگیر کرده است. نسل جدید بر خلاف ممانعتها این سریال را دیدند. نظر کلی بنده از سریال همان ضرب المثل معروف است که گفت «بعضیها کج گفتند، اما رج گفتند.» کج گفتنش با آقای دکتر فرمانیان و دانشور است و رج گفتنش با من. رج گفته یعنی برنامه و هدف دارد و کار او روی حساب است. روی جریانهای فکری، این سریال را ارائه داده است. این سریال را در قد و قواره سریال تاریخی نبینیم بلکه این فیلم، یک نبرد جریانی است که صحنۀ آیندۀ جهان اسلام را تشکیل میدهد. نبرد جریان های فکری در این اتفاق رخ میدهد. به چه معنا؟ جریان شناسی جهان اسلام حوزه مغفولی است. آینده پژوهیِ آن، مغفول تر است و از همه مغفول تر، نبرد بین جریانهاست که صحنه آینده جهان اسلام را شکل میدهد. در مصر و تونس و مغرب و ترکیه همین گونه است. تلاقی جریان ها صحنه آینده جهان اسلام را می سنجد.
اصطلاح "حشاشین" مربوط به ترور فرماندهان صلیبی استوی افزود: اسلام سنتی خیلی در تلاقی با جریانات وارد نمیشود و حاشیه امنی برای خود دارد. روشنفکری هم بدنهی مردمی ندارد و حضور اجتماعی هم نمیتواند داشته باشد؛ منتها سه جریانِ اسلام سلفی با قرائت جامعی که دارد و نیز اسلام سیاسی و اسلام سکولار صحنهی آینده جهان اسلام را میسازند که باید در حوزه آیندهپژوهی به آن توجه کنیم تا به مشکلی برنخوریم.
سریال حشاشین به نزاریان شام ارتباط دارد
بطحایی گفت: باید به نکته ای توجه شود؛ اگر توجه نکنیم، بقیه تحلیلها فایده نخواهد داشت. چون بعضی می گفتند این سریال آمده تا ولایت فقیه یا مهدویت را بزند، اما سرحلقه این سریال این است که چرا مصر این دغدغه را داشت؟ چون نزاریان ارتباطی به مصر ندارد. نزار پس از اینکه از خلیفه نهم عزل می شود، مدت کوتاهی به اسکندریه مصر میرود و مدتی در آنجا میماند. برای اینکه نشان دهد من حکومت دارم، سکهای ضرب میکند که ظاهراً در موزه آقاخان تورنتو نگهداری میشود. مدت کوتاهی حکومت میکند و بعد لشکری میآید و او را میکشند. بنابراین این سریال به مصر مربوط نیست به لوئانته یا نزاریان شام ارتباط دارد و عمدۀ آن به ایران مرتبط است. مصر به خاطر مصرف داخلی و مخالفت با اسلام سیاسی و آمادگی جهان اسلام به این سریال پرداخت. بعید هم نیست در آینده به دیگر جریانها و فرقهها بپردازند و ما با اسلام سیاسیهراسی مواجه شویم. پنج قسمت اولش است که به اسلام سیاسی بر خورده است.
مصر لیدر جریان فکری جهان اسلام است
وی با طرح این سؤال که در مصر چه اتفاقاتی افتاد، گفت: باید موجهای تاریخی مصر را یک مرور کنیم و بعد ببینیم اسلام سنتی و سایر جریانهای فکری چه واکنشی نسبت به این موجها داشتند. از 226 سال قبل در 1213 قمری یا 1798 میلادی که ناپلئون حمله میکند و میگویند توپهای ناپلئون مسلمانان را بیدار کرد، تقریباً 6 موج مصر را فرا گرفت. مصر با بقیه کشورهای عربی تفاوت دارد. کشورهای عربی پول دارند، اما مصر پول ندارد.
بحطایی ادامه داد: کتابی با نام «مصر از زاویهای دیگر» از خانم جمیله کدیور منتشر شده است. سفرنامه 300 صفحهای جریانات فکری را در آن بازه زمانی خوب ریشهکاوی کرده است. مصر مهم است. شناخت مصر مهم است. این سرزمین، لیدر جریان فکری جهان اسلام است. از 226 سال قبل تا الان جریان اول که تاکنون ادامه دارد، محمدعلی پاشا و طهطاوی بود. کتابی با عنوان «تخلیص الابریز فی تلخیص باریز» نوشته شد. یعنی پاکسازیِ آب را بیاور تا چهره مشعشع پاریس را نشان دهیم. در این کتاب اولین واکنشهایی که اسلام نسبت به مدرنیته و حمله ناپلئون دارد و علت عقب ماندگی اسلام را خوب تحلیل کرده است. اینها نسل اول هستند که با سختافزارهای غرب مواجه می شوند که چرا غرب از جهتهای مختلف جلوتر از ما است. این جریان شکست می خورد.
این پژوهشگر فرقهها گفت: نسل دوم امثال سید جمال است که بیداری اسلامی را مشخص میکند و عبدُه که اسلام انقلابی و بیداری را مطرح میکنند. نسل سوم، با جنگ جهانی اول مواجه می شود که سعد زغلول است. در این دوران بریتانیا جدا میشود.
روح فرهنگیِ حاکم بر مصر را تفکرات سکولار شکل میدهد
وی با اشاره به اینکه از کنار نسل چهارم و پنجم سه جریان شکل میگیرد،افزود: یکی پان عربیسم است به سردمداری جمال عبدالناصر. او ناسیولانیست دیکتهای و دیکتاتوری است. دوم، حسن البناء است که در همین دوران، شکلگیری اسرائیل را شاهدیم. پانعربیسم در مصر خودش را خوب نشان میدهد. در کنارش طه حسین است که نباید آن را متعلق به گذشته بدانیم. دقیقترین بستهای که درباره سکولاریزم و لیبرالیسم در مصر ارائه میشود، متعلق به اوست. در کتابهای «فی الأدب الجاهلی»، «فی التاریخ الجاهلی» و «مستقبل الثقافة فی مصر» اندیشه خود را میگوید. تکلیف خودش را مدرنیته مشخص می کند. به جهان اسلام نسخه میدهد که چه قسمتهایی از فرهنگ غرب را بگیریم. وزیر امروزین مصر میگوید روح فرهنگیِ حاکم بر مصر، طه حسین است.
بطحایی گفت: الان در مصر دوئلی بین اسلام سیاسی و اسلام سکولار است. تقریباً اسلام سنتی جمع شده است. تنها یکی از مشاوران احمد الطیب گفته بود سریال حشاشین به فرقهگرایی منتج میشود. اسلام سنتی در مصر اسلام کاملاً کنترل شده است. در هر صورت الأزهر واکنش مطلوبی ندارد. اما میداندار در تمام این صحنهها، خالد منتصر و عکاشه است. اینها افراد تأثیرگذاری هستند. پزشک خالد در خیلی از حوزهها وارد شده و سکولاریزم است. او دو سفر به آلمان و هلند میرود. میگوید واکنشها را نسبت به حشاشین میدانم. با مسلمانان هلند که صحبت کردم، از لحاظ لهجه انتقاد کردند، اما از نظر جریانی میگویند، به نظر ما بهترین فیلمی است که توانسته اسلام سیاسی و تکفیریها را منکوب کند.
وی با تصریح بر اینکه خوراک این فیلم کاملاً جریانشناسانه است و تاریخی نبینیم، در بیان راهکار گفت: اما چکار کنیم؟ به ذهنم میآید اسلام سنتی و مراجع تقلید باید سکوت کنند، همچنان که خود اسماعیلیها سکوت کردند. صحبت درباره نزاریان باید متولی داشته باشد. ایران جزو تاریخش است، اما درباره حشاشین که مقداری مسئله دارد، نمیتواند صحبت کند. باید امثال آقاخان صحبت کنند. ما انتظار داریم وارد صحنه شود. البته آقای داریوش محمدپور از مؤسسه اسماعیلیه واکنشی داشت.
انتهایپیام/